فلسفه، کلام و عرفان

آیا اعتقاد به رجعت مستلزم آن است که انسان رجعت‌کننده، از فعلیت به قوه بازگردد؟

آیا اعتقاد به رجعت مستلزم آن است که انسان رجعت‌کننده، از فعلیت به قوه بازگردد؟

آیا اعتقاد به رجعت مستلزم آن است که انسان رجعت‌کننده، از فعلیت به قوه بازگردد؟

شکی نیست که قوا و توان‌های هر انسانی در طول زندگی او به فعلیت و کمال تبدیل می‌شود؛ بنابراین اگر کسی مدعی شود که برخی از انسان‌ها بعد از مرگ، بار دیگر به نخستین مرحله زندگی بشری خود بازگشته و از طریق نطفه، علقه، مضغه و طی مراحل دیگر به همان حدی می‌رسند که در لحظه مرگ، جهان را ترک کرده بودند، قطعاً چنین ادعایی باطل و همان بازگشت فعلیت به قوه است.

ولی فرض ما این است که رجعت به هیچ‌وجه بازگشت به مراحل نخستین حیات نیست، بلکه انسان رجعت‌کننده با همان فعلیت‌ها که جهان را ترک گفته، به دنیا بازمی‌گردد و روح متکامل او در همان بدنی وارد می‌شود که از آن مفارقت جسته است. به عبارت دیگر، رجعت به نوعی ادامه حیاتی است که مدتی بریده و منقطع شده بود.

مثلاً‌ انسانی که در سن شصت سالگی یا بیشتر و کمتر از آن، جهان را به عللی ترک می‌کند، امکان عمر بیشتری داشته است، ولی موانع گوناگون او را از ادامه حیات طبیعی باز داشته و زندگی را از او سلب کرده‌اند. اکنون در اثر رجعت، می‌تواند بار دیگر به حیات خود ادامه دهد و توان‌های خود را ظاهر سازد.

از سوی دیگر، همه افراد بشر پس از رسیدن نفس از قوه به فعلیت، دنیا را ترک نمی‌کنند و این سخن، بیشتر درباره کسانی صحت دارد که به مرگ طبیعی درمی‌گذرند؛ یعنی کمالات وجودی ایشان به‌طور کامل از قوه به فعلیت رسیده، سپس جدایی روح از بدن اتفاق می‌افتد، اما مرگ بسیاری از افراد چنین نیست. آنان که در اثر تصادف، قتل، غرق، جنگ و روی‌دادهای گوناگون طبیعی و غیرطبیعی می‌میرند، دلیلی بر بروز تمام استعدادهای درونی‌شان نداریم و نمی‌توانیم ادعا کنیم که اجل طبیعی آنها درست در لحظه مرگشان بوده و در نتیجه، خروج قوه از فعلیت به‌طور کامل صورت پذیرفته است.

از این‌رو، بازگشت افرادی از این قبیل، که بیشتر آنان را نیز شامل می‌شود، مستلزم محال نیست. به ویژه آنکه ممکن است کسانی واجد استعداد درک کمالاتی باشند که آن کمالات بعد از سپری‌شدن زندگی دنیوی ایشان تحقق می‌یابد. لازمه فعلیت یافتن این استعداد آن است که چنین افرادی پس از مرگ، بار دیگر به جهان بازگردند و به کمال نایل آیند.

همچنین ممکن است شرط دریافت برخی کمالات آن باشد که انسان برای مدتی در عالم برزخ به سر برد و آن‌گاه آمادگی پذیرش کمال مزبور را به دست آورد. در این صورت نیز مانعی ندارد که انسانی برای این منظور به دنیا بازگردد.

کوتاه سخن آنکه، محال‌بودن رجوع فعلیت به قوه هرگز مستلزم امتناع رجعت نیست و کمترین خدشه‌ای بر این عقیده وارد نمی‌آورد.

علاوه بر این، وقوع رجعت در امم گذشته، نشان نادرستی این اشکال است؛ چراکه اگر رجعت محال باشد، هرگز نباید واقع شود. بنابراین اگر کسی بگوید که ما اصل رجعت را انکار می‌کنیم و تحقق آن را مستلزم رجوع فعلیت به قوه می‌دانیم، اما تحقق رجعت در امم گذشته را به دلیل تصریح قرآن می‌پذیریم، سخنی ناروا گفته و مرتکب خطایی بزرگ شده است؛ زیرا قرآن هرگز بر خلاف مسلمات عقلی و علمی گفت‌وگو نمی‌کند و هیچ‌گاه از وقوع امور ناشدنی خبر نمی‌دهد.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا