مقالات مهدوی: مراد از خائف بودن امام عصر (ع) در ادعیه و زیارات
مراد از خائف بودن امام عصر (ع) در ادعیه و زیارات
چکیده:
بررسی معنایی و دلالتی واژه «خائف» که در ادعیه به امام نسبت داده شده است، هدف این مقاله است تا پاسخی در جواب کسانی باشد که برداشت نامناسبی از این واژه دارند. علاوه بر آن، معنای «خوف قتل» که از علل غیبت امام در روایات بیان شده است، واضح میشود.
کلمات کلیدی: خائف، ترسو، خوف از قتل، خوف از خدا.
مقدمه:
برگرداندن معنای یک واژه از یک زبان به زبان دیگر نیازمند تسلط کامل بر هر دو زبان است گاهی ترجمه با کلمات مشابه هم صورت میپذیرد اما به معنای صحیحتر با تلقی مخاطب از این واژه توجه نمیشود. ترجمه نامناسب یک کلمه میتواند معنایی با یک بار منفی در ذهن القاء کند که آن بار منفی همراه کلمه نباشد.
بررسی استعمالات یک واژه در قرآن و روایات و ادعیه به همراه بررسی کلماتی که با واژه مورد نظر قرین و همراه شده است به ما در درک معنا کمک خواهد کرد و این همان روشی است که اهل لغت در لغت شناسی از آن بهره میگیرند.
واژگان خوف، خشیت، رعب، حذر، وجله، از جمله کلماتی هستند که به ظاهر معنای مترادف با یکدیگر دارند اما تفاوتهای معنایی آنها و کشف مراد متکلم از آنها نیازمند بررسی قرینه هایی است که در عبارت وجود دارد. ترس ، وحشت، احساس خطر، نگرانی، اضطراب و دیگر واژگان در این خانواده با هم تفاوتهایی و یک معنای مشترک میتوانند داشته باشند اما باید دید کدام معنا مناسب برای ترجمه است.
برداشتهای ناصحیح:
برخی واژه خائف را ترسو معنا میکنند و خوف قتل را معادل ترس از کشته شدن میگیرند در حالی که اگر غیبت امام عصر از ترس جانش باشد، پس فاقد شجاعت بوده و چون این ترس همواره خواهد بود هیچ گاه نیز نباید ظهور کند. به علاوه چگونه ایشان از سوی خدا یاری میشود در حالیکه میترسد و چنین فردی که قادر به دفاع از خویش نیست چگونه میخواهد مدافع حقوق دیگران باشد؟
نسبت دادن این واژه به حضرت در ادعیه، زیارات و روایات:
در دعای بعد از زیارت آل یاسین اینگونه عرضه میداریم:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ حُجَّتِکَ فِی أَرْضِکَ وَ خَلِیفَتِکَ فِی بِلَادِکَ وَ الدَّاعِی إِلَى سَبِیلِکَ وَ الْقَائِمِ بِقِسْطِکَ وَ الثَّائِرِ بِأَمْرِکَ وَلِیِّ الْمُؤْمِنِینَ وَ بَوَارِ الْکَافِرِینَ وَ مُجَلِّی الظُلْمَهِ وَ مُنِیرِ الْحَقِّ وَ النَّاطِقِ بِالْحِکْمَهِ وَ الصِّدْقِ وَ کَلِمَتِکَ التَّامَّهِ فِی أَرْضِکَ الْمُرْتَقِبِ الْخَائِفِ وَ الْوَلِیِّ النَّاصِحِ سَفِینَهِ النَّجَاهِ وَ عَلَمِ الْهُدَى وَ نُورِ أَبْصَارِ الْوَرَى وَ خَیْرِ مَنْ تَقَمَّصَ وَ ارْتَدَى وَ مُجَلِّی الْغَمَاءِ الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، خدایا درود فرست بر محمّد[نام مبارک امام دوازدهم]،حجّتت در زمینت،و خلیفهات در کشورهایت،و دعوتکننده به راهت،و قیامکننده به عدلت،و انقلابکننده به فرمانت،دوست اهل ایمان و نابودکننده کافران،و زداینده تاریکى،و روشنىبخش حق،و گویاى به حکمت و راستى،و کلمه کاملت در زمین،آن منتظر بیمناک،و ولىّ خیرخواه، کشتى نجات،و پرچم هدایت،و روشنى دیدگان مردم،و بهترین کسىکه جامه و رداى خلافت پوشید،و زداینده کوردلى،که زمین را پر از عدلوداد مىکند،چنانکه از ستم ستمکاران پر شده که تو بر هرچیز توانایى.»[۱]
در زیارت روز جمعه اینگونه امام را مورد خطاب قرار میدهیم:
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ النَّاصِحُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَهَ النَّجَاهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ الْحَیَاهِ، سلام بر تو اى نور خدا که رهجویان به آن نور ره مىیابند و به آن نور از مؤمنان اندوه و غم زدوده مىشود،سلام بر تو اى پاکنهاد و اى هراسان از آشوب دوران،سلام بر تو اى همراه خیرخواه،سلام بر تو اى کشتى نجات،سلام بر تو اى چشمه حیات،»[۲]
همچنین در زیارت دیگری که قبل از ورود به سرداب مقدس وارد شده است اینگونه با خدا نجوا میکنیم:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَظْهِرْ کَلِمَتَکَ التَّامَّهَ، وَ مُغَیَّبَکَ فِی أَرْضِکَ، الْخَائِفَ الْمُتَرَقِّبَ، اللَّهُمَّ انْصُرْهُ نَصْراً عَزِیزاً وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسِیراً، خدایا بر محمد و آلش درود بفرست و کلمهی کاملت و پنهان شده ات در زمین ات را ظاهر ساز. همان که بیمناک و منتظر است. خدایا با پیروزی عزتمند یاریش کن و برایش راهی به فتح آسان بگشا.»[۳]
در این زیارات خائف با کلمات مرتقب و مهذّب قرین شده است. مرتقِب و مترقِّب به معنای اسم فاعل اگر گرفته شود بدین معنا است که خود حضرت در حالت انتظار به سر میبرند تا برای ظهور از ناحیه پروردگار اذن داده شود. و اگر به معنای اسم مفعول باشد یعنی به فتح قاف تلفظ شود، بدین معنی است که خود حضرتش مورد انتظار است.
در مورد حضرت موسی نیز این تعبیر در قرآن آمده است وآن آیهی شریفهی«فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ»[۴] است، که «حضرت موسى با حالت خوف از میان قوم بیرون رفت و سالها انتظار میکشید، تا خدا اراده کند و او را براى نجات بنى اسرائیل از چنگال فرعونیان، بازگرداند»[۵]
در اینکه مورد انتظار حضرت موسی چه چیزی بوده است اختلاف است. برخی از مفسرین میگویند: «یترقب لحوق الطالب»[۶]یعنی مترصد بود مبادا کسانی که در پی انتقام بودند به او برسند. در تفسیر قمی نیز اینگونه آمده است: «کَمَا حَکَى اللَّهُ خائِفاً یَتَرَقَّبُ قَالَ یَلْتَفِتُ عَنْ یَمْنَهٍ وَ یَسْرَهٍ وَ یَقُولُ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین»[۷] یعنی مواظب چپ و راستش بود. در تفسیر صافی در ذیل آیهی هجدهم سوره مبارکه قصص« فَأَصْبَحَ فِی الْمَدِینَهِ خائِفاً یَتَرَقَّبُ» که شرح حال قبل از خروج حضرت موسی است، آمده: «یترصد الاستفاده» یعنی در کمین استفاده از فرصت بود.
سید الشهداء در هنگام خروج از مدینه آیه شریفه فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ را قرائت کردند، و در روز سوم شعبان وارد مکه شدند.[۸] جابر جعفی هم از امام باقر در ضمن حوادث زمان ظهور نقل میکند که: «و یخرج المهدی منها على سنه موسى خائِفاً یَتَرَقَّبُ حتى یقدم مکه» یعنی حضرت مهدی همانند حضرت موسی با حالت «خائفا یترقب» خارج میشود تا وارد مکه میشود.
فراز های قبل و بعد در زیارات گویای اثبات صفات مثبت برای اماماند پس نتیجه میشود که ترجمهی خائف به معنای ترسیدن و ترسو که بار معنایی منفی دارد، غلط است علاوه بر آن از معنایی که از واژهی مرتقب بدست میآید نتیجه میشود که در حالت انتظار به سر بردن حضرت با ترس قابل جمع نیست یعنی کسی که میخواهد مجری این چنین حرکت عظیمی که غلبه نهایی حق بر باطل نام گرفته است باشد، ترس در وجود او معنی ندارد.
استعمالات دیگرِ خائف، در دعاها و زیارات:
در اکثر دعاها این واژه به معنای خوف از خدا است و یک صفت مورد مدح به حساب میآید و به ما میآموزد که باید در پی تحصیل این صفت نفسانی در وجود خویش باشیم. برخی از این دعاها عبارتند از:
- ۱) أَدْعُوکَ دُعَاءَ الْخَاضِعِ الذَّلِیلِ الْخَاشِعِ الْخَائِفِ الْمُشْفِقِ الْبَائِسِ الْمُهِینِ الْحَقِیر[۹]
- ۲) فَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی إِلَیْکَ فَقِیرٌ وَ مِنْ عَذَابِکَ خَائِفٌ مُسْتَجِیر[۱۰]
- ۳) السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا خَائِفَ اللَّهِ فِی سَرِیرَتِه ( زیارت دیگری برای امیر المومنین)[۱۱]
- ۴) الْمُشْفِقِ مِنْ عَذَابِکَ، الْخَائِفِ مِنْ عُقُوبَتِکَ، أَنْ تَغْفِرَ لِی، وَ تَغَمَّدَنِی، وَ تَحَنَّنَ عَلَیَّ بِرَحْمَتِک[۱۲]
- ۵) یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا عِصْمَهَ الْخائِفِ الْمُسْتَجِیرِ، یا مَنْ لا شَرِیکَ لَهُ وَ لا وَزِیر[۱۳]
خوف ازخدا به معنای ترس از خدا نیست همچنانکه راغب اصفهانی میگوید: «مراد از (خوف از خدا) نه آن چیزى است که از ترس و بیم در خاطر انسان مىگذرد، مثل شعور و فهم ترسیدن از شیر، بلکه مراد خود دارى از گناهان و برگزیدن طاعات خداست، لذا گفته شده- تَخْوِیف- از سوى خداى تعالى تشویق به پروا داشتن و دور شدن از گناهان است و کسیکه گناهان را ترک نکرده خائف نیست.»[۱۴]
صاحب قاموس قرآن نیز میگوید: « خوف یکى از صفات نیک است و انسان را از بدبختىهاى دنیا و آخرت نجات میدهد مثل خوف از خدا، خوف از عذاب آخرت، خوف از ذلّت دنیا و آخرت و غیره، در قرآن کریم در اینگونه موارد بکار رفته است و از صفات و شعار بندگان خداست بخلاف جبن که از ضعف نفس ناشى است و از علامات نقص است.»[۱۵]
معنای صحیح واژه خائف:
از بررسی کلمه خائف بدست آمد که ترجمهی خائف به ترسو صحیح نیست و بهتر آن است که به معنای«برحذر بودن» و نیز «پروا داشتن» ترجمه شود چون معادل واژه ترس کلمه جبن است و ترسو به کسی گفته میشود که دارای ضعف و نقصان است.
راغب اصفهانی میگوید: «جُبْن یعنى ترس و ضعف قلب و دل از چیزى که براستى بایستى بر آن تسلّط داشت و نیرومند بود،- رجل جَبَان و امرأه جبان- در مذکّر و مؤنّث هر دو- جبان- بکار مىرود.»[۱۶] پس ترجمهی خائف به ترسو با بار معنایی منفی ترجمه به معنای جبان است که هیچ کسی ملتزم به آن نیست.
از شجاعت حضرت موسی که قرآن گویای آن است و نیز شجاعت امام حسین و بخصوص حضرت مهدی که سیره و عملکرد ایشان فریاد میزند و در روایات به تصویر کشیده شده است بدست میآید که خائف به معنای جبان نیست.
امروز ولیّ زمان در پس پردهی غیبت با سنتهای از انبیاء گذشته نظیر حضرت موسی و یوسف زندگی میکند اما آنگاه که اذن ظهور از ناحیه پروردگار برای امام عصر صادر شود، شجاعت و رشادت حیدریهی حضرت بر جهانیان نمایان خواهد شد و با آنچه از اجداد طاهرینش به ارث برده است بر عالم حکومت خواهد کرد.
نکته پایانی:
خوف دو گونه است یکی خوف از خدا و خوف برای خدا که ممدوح است و دیگری خوف از غیر خدا که مذموم شمرده شده است. منظور از آیاتی که میگوید:«إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون» اولیاء خدا هیچگونه خوفی ندارند این است که خوف مذمت شده را دارا نیستند و الّا خوف از خدا حتّی در چهرهی آنان نمایان است.
خوف از قتل که در روایات به عنوان چرائی غیبت ذکر شده است به این معنی نیست که امام از غیر خدا بر جانش میترسد چون امام برای جانفشانی در راه خدا همیشه آماده است اما به جهت هدف عالیتر خود را از گزند دشمنانی که قصد گرفتن جان حضرت را دارند، حفظ مینماید و آن هدف عالی رهایی انسانها از ضلالت و گمراهی و ظلم و جور است.
تعبیر «حفظ جان حضرت» برای علل غیبت مناسبتر بوده و با دیگر آموزه های مهدوی همخوانی دارد. خداوند متعال از پنهان زیستی ولیّاش محافظت از جان او را اراده کرده است و این امر و دستور پروردگار است که حضرت را مخفی نگه داشته است و الّا ترس و هراس در مورد حضرت وجود نداشته و ندارد.
کتابنامه:
- قرآن کریم.
- ابن طاووس، على بن موسى، الإقبال بالأعمال الحسنه فیمایعملمره فیالسنه، دفتر تبلیغات، قم، ۱۳۷۶ش
- ابن طاووس، على بن موسى، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، دار الرضى، قم، ۱۳۳۰ ق، اول.
- ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، دفتر انتشارات اسلامى، قم، ۱۴۱۹ق، اول.
- دوانی، علی، مهدی موعود ، ترجمه جلد ۵۱ بحار الانوار، اسلامیه، تهران،۱۳۷۸ش،بیست و هشتم
- خسروی، غلام رضا، ترجمه و تحقیق مفردات راغب اصفهانی، مرتضوی، تهران، ۱۳۷۴ش،دوم.
- طوسی، محمد بن الحسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، مؤسسه فقه الشیعه، بیروت، ۱۴۱۱ ق، اول.
- فیض کاشانى، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر صافی، مکتبه الصدر، تهران، ۱۴۱۵ق، دوم.
- قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۱۲ق، ششم.
- قمى، على بن ابراهیم، تفسیر قمی، دار الکتاب، قم، ۱۴۰۴ق، سوم.
- عطاردی قوچانی، عزیز الله، زندگانی ۱۴ معصوم، ترجمه اعلام الوری طبرسی، اسلامیه، تهران، ۱۳۹۰ق.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار (ط – بیروت)، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ ق، دوم.
[۱] . بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۹۱، ص: ۴
[۲] . جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، ص: ۳۸
[۳] . المزار الکبیر (لابن المشهدی)، ص: ۵۸۹
[۴]. القصص : ۲۱
[۵]. ترجمه علی دوانی از جلد ۵۱ بحار الانوار با نام مهدی موعود ، ص ۴۷۹
[۶]. تفسیر الصافی، ج۴، ص: ۸۵
[۷] . تفسیر القمی، ج۲، ص: ۱۳۷
[۸] . زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام / ترجمه إعلام الورى، متن، ص: ۳۱۷
[۹]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج۲، ص: ۸۱۱
[۱۰] . همان ، ج۲، ص: ۸۳۰
[۱۱] . المزار الکبیر (لابن المشهدی)، ص: ۲۵۷
[۱۲] . همان ، ص: ۵۴۲
[۱۳] إقبال الأعمال (ط – القدیمه)، ج۱، ص: ۳۴۶
[۱۴] . ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج۱، ص: ۶۴۸
[۱۵] . قاموس قرآن، ج۲، ص: ۳۱۳
[۱۶] . ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج۱، ص: ۳۷
نگارنده: علی ربانی
دانلود فایل word مقاله
بخش بایگانی مقالات مهدوی