مِنبَرَک و دلنوشته مهدوی
منبرک و دلنوشته مهدوی ۲۵ : آرزوی خوبان عالم
آرزوی خوبان عالم
اول مظلوم عالم، امام علی، شکایت خویش از مردم روزگارش را به نخلستان می بُرد و درد دل با چاه می گفت. ای کاش می دانستم در کدام نخلستان سر بر کدامین چاه غربت، از بی وفایی و غفلت ما شِکوه می کنی؟
نمی دانم چه شُکوهی در ظهورت نهفته است و تو چه عظمتی داری که امیر مومنان، آن عدل مجسّم، آرزوی برپایی دولت تو و شوق دیدن حکومتت را بر دل دارد و میگوید: آه! چه قدر مشتاقم که آن ها را در زمان تشکیل دولتشان ببینم!
تو که هستی! که سیّده النساء (س) در میان دود و آتش تو را صدا می زند و با خون سینه اش نام تو را بر دیوار خانه ی وحی می نگارد و “وَلَدی مهدی” میگوید.
کتاب آشتی با امام زمان (عج)، ص ۱۳
بخش پیام های مهدوی "منبرک و دلنوشته مهدوی"