حکایات و تشرفات ۴ : تشَرّفی پر از معنا و با اشک…
اللهم عجّل لولیک الفرج
تشَرّفی پر از معنا و با اشک…
حاج محمدعلی فشندی تهرانی میگوید: در مسجد جمکران قم، اعمال را به جا آوردم و با همسرم می آمدم دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده و قصد دارند به طرف مسجد بروند. گفتم: این سید در این هوای گرم تابستان از راه رسیده و تشنه است. ظرف آبی به دستش دادم تا بنوشد.
پس از آن که ظرف را پس داد گفتم: آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرجش نزدیک گردد. آن آقا فرمود: “شیعیان ما به اندازه ی آب خوردنی ما را نمیخواهند؛ اگر بخواهند دعا میکنند و فرج ما میرسد”. این را فرمود و تا نگاه کردم ایشان را ندیدم، فهمیدم امام زمان را زیارت کردم و ایشان #امر به دعا نموده اند. (شیفتگان حضرت مهدی، ج۱، ص۱۵۵)
شخصیّت هایی مانند آیت الله بهجت، آیت الله شهید دستغیب و… از صحت گفتار و کردار، سلامت نفس و پاکی ضمیر آقای فشندی سخن گفته و دلدادگی او را به امام عصر گواهی داده اند