حکایات و تشرّفات

حکایات و تشرفات ۱۹ : هدیه ای سبز

حکایات و تشرفات 19
عکس نوشته حکایات و تشرفات ۱۹

 

حکایات و تشرفات ۱۹ : هدیه ای سبز

سال ۶۷ ازدواج کردیم. ۷ سال انتظار کشیدیم و پیش دکترهای مختلف رفتیم ولی خدا به ما بچه ای نداد. به همسرم گفتم حال که از دکترها جوابی نگرفتیم، بیا بریم مسجد جمکران. هر هفته میرفتیم جمکران و به امام زمان متوسل میشدیم. یک هفته قبل ولادت حضرت زهرا خواب دیدم که:

شوهرم صدایم کرد که آقایی سید با شما کار دارد. رفتم بیرون و دیدمشون و فرمودن: “اینقدر گریه و زاری نکن، صبرکن، حاجتت را میدهم” گفتم جواب مردم را چه بدهم؟ سید سه بار فرمود: “حاجتت را میدهم”

شب بعد رفتیم جمکران. خواب دیدم امام زمان “پارچه ای سبز” در دامن من گذاشت و فرمود بازش کن. دیدم بچه ای زیبا داخل پارچه بود. به صورتم چسباندم و با ولع میبوسیدمش… بعد از مدتی فهمیدم باردار هستم…

دکتر غلامرضا باهر و دکتر محسن توانانیا از اعضای هیات پزشکی دارالشفای حضرت مهدی در این رابطه میگویند: بررسی های پزشکی “آقای ص” و “خانم ع” که تا ۷ سال صاحب فرزند نمی شدند، نشان میداد مشکل از آقای ص بوده و در چنین مواردی جواب درمان مشکل تر است و درمان قطع شده بود و پس از مدتی خود به خود و با عنایت حضرت حق، بارداری رخ داده است.

 کتاب کرامات حضرت مهدی، انتشارات مسجد مقدس جمکران

 

 

بخش پیام های مهدوی "حکایات و تشرفات"
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا