آیا غیبت، مخصوص امام زمان است یا در ادوار گذشته نیز رخ داده است؟
آیا غیبت، مخصوص امام زمان است یا در ادوار گذشته نیز رخ داده است؟
مسأله غیبت مختص به امام عصر نیست، بلکه طبق بیان قرآن کریم و روایات فراوان تعدادی از پیشوایان گذشته نیز ـ از آن جمله: صالح، یونس، موسی، عیسی، خضر علیهمالسلام ـ به علل و جهاتی از جمله امتحان امّتشان غیبت اختیار کرده و از انظار مردم پنهان میشدند!
ابوبصیر میگوید: از امام صادق علیهالسلام شنیدم که میفرمود:
تمام غیبتهای پیامبران در زندگی قائم ما اهل بیت نیز موبهمو جاری است. ابوبصیر میگوید، عرض کردم، آیا قائم از شما اهل بیت است؟ حضرت فرمود: ای ابابصیر! او پنجمین فرزند پسر موسی کاظم علیهالسلام و فرزند سرور کنیزان عالم است. غیبتش طولانی گردد که اهل باطل دچار تردید شوند، سپس خداوند او را ظاهر کرده و شرق و غرب جهان را به دست او بگشاید و عیسیبنمریم از آسمان فرود آید و پشت سر او نماز گذارد، زمین با نور خداوند منور گردد و جایی در روی زمین نمیماند که در آن غیر از خداوند پرستش شود، همه ادیان باطل از میان برود و فقط دین خدا میماند، هرچند مشرکین نپسندند![۱]
نمونههایی از غیبتهای پیشوایان گذشته:
۱. حضرت یوسف علیهالسلام
محمد بن مسلم گوید بر امام باقر علیهالسلام وارد شدم و می خواستم از قائمآلمحمد پرسش کنم. امام باقر علیهالسلام پیش از آنکه من سوال کنم فرمود: ای محمدبنمسلم در قائمآلمحمد شباهتی با پنج تن از انبیا وجود دارد… اما شباهت او با یوسفبنیعقوب آن است که از خاص و عام غایب میشود و از برادرانش نیز مخفی است و امر او بر پدرش هم پوشیده است با وجود اینکه مسافت بین او و بین پدرش و خاندان و شیعیانش کم بود… .[۲]
۲٫ حضرت موسیبنعمران علیهالسلام
طبق تصریح قرآن، حضرت موسی علیهالسلام چهل روز از بنیاسرائیل دوری گزید[۲] تا اینکه این مدت سپری شد و دوباره به سوی قومش برگشت.
۳. حضرت یونس علیهالسلام
وقتی قوم او بر مخالفت خود افزودند و او را سرزنش کردند، حضرت یونس علیهالسلام از میان آنها بیرون رفت؛ بهطوریکه هیچکس نمیدانست او کجاست!
طبق تصریح قرآن کریم حضرت یونس علیهالسلام مدتی در شکم ماهی محبوس و از دیدگان امت خود پنهان بود. خداوند او را به جهت مصلحتی در شکم ماهی زنده نگه داشت. سپس او را بیرون آورده و سالم به سوی قومش بازگردانید!
۴. داستان غیبت عیسی علیهالسلام
یهود و نصاری بر کشته شدن حضرت عیسی اتفاق دارند، اما خداوند میفرماید: «و گفتارشان که ما مسیح عیسیبنمریم پیامبر خدا را کشتیم، درحالیکه نه او را کشتند و نه به دار آویختند، لکن امر بر آنها مشتبه شد. کسانی که در مورد [قتل] او اختلاف کردند از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند و قطعاً او را نکشتند».[۳]
عیسیبنمریم علیهالسلام هماکنون زنده و غایب است و طبق روایات در زمان ظهور امام موعود از آسمان به زمین فرود میآید؛ چنانکه رسول خدا فرمود: «مهدی متوجه میشود که عیسی فرزند مریم از آسمان فرود آمده و گویی از موهای سر و صورتش آب میریزد، مهدی به او میگوید: جلو بایست و با مردم نماز بخوان، حضرت عیسی علیهالسلام میگوید: نماز باید به وسیله شما اقامه شود، پس عیسی پشت سر مردی از فرزندان من ایستاده و نماز میخواند».[۴]
۵. غیبت صالح علیهالسلام
حضرت صالح علیهالسلام از پیامبران عظیمالشأن است و نام مبارکش «نه» بار در قرآن آمده و از حیث زمان بعد از نوح و قبل از ابراهیم علیهماالسلام بوده است.
او بر قوم ثمود که مردمی بتپرست بودند مبعوث شد. ایشان مدتی از نظر قومش غایب شد، صالح در روز غیبت مردی کامل و دارای شکمی هموار و اندامی زیبا و محاسنی انبوه و گونههای کمگوشت، میانه بالا و با قامتی متوسط بود، پس از غیبت چون به سوی قوم بازگشت تغییر کرده بود و او را نشناختند. وقتی او بازگشت، قومش سه دسته شدند:
۱. دسته اول منکر وی شدند؛ ۲. دسته دوم مشکوک بودند؛ ۳. دسته سوم یقین داشتند که او صالح پیغمبر است.
صالح علیهالسلام نخست به دستهای که درباره وی مشکوک بودند برخورد نمود و فرمود: من صالح هستم. اما مردم او را تکذیب کرده، دشنامش داده، آزار رسانده و گفتند: ما از تو به خدا پناه میبریم، صالح پیغمبر شکل تو نبود.
سپس به نزد دسته منکرین آمد آنها نیز سخن او را نپذیرفتند و سخت از وی دوری کردند!
آنگاه از کنار گروه سوم که اهل یقین بودند گذشت و به آنها گفت: من صالح هستم. آنها گفتند: راست میگویی خبری به ما ده که بدان وسیله دربارهات شک نکنیم! و بدانیم تو صالح هستی، چه ما تردید داریم که خالق متعال قادر است انسان را در هر صورتی که میخواهد تغییر دهد!
صالح گفت: من همان صالح هستم که ناقه را برای شما آوردم، گفتند درست میگویی منظور ما نیز پرسش از همین مطلب بود، ولی بگو بدانیم ناقه چه علایمی داشت؟
صالح گفت: علامت ناقه این بود که یک روز برای خوردن آب به آبشخور میرفت و روز دیگر آن را برای شتران دیگر میگذاشت. گفتند درست گفتی، ما به خدا و آنچه تو از نزد او آوردی ایمان داریم…[۷]
۶. داستان غیبت لاویبنبرخیا
داستان مشروحی درباره نعثل یهودی در تشرف به خدمت رسول اکرم نقل شده که اختصار آن چنین میباشد: نعثل چون پاسخ همه سؤالاتش را از پیامبر عظیمالشأن دریافت کرد، شهادتین بر زبان جاری کرد و گفت:
من در کتب انبیای قبل دیدم که در آخرالزمان پیغمبری میآید که نامش «احمد» و «محمد» است و او خاتمالانبیا بوده و اوصیای او دوازده نفر به عدد اسباطند. رسول اکرم به نعثل میفرماید: آیا اسباط را میشناسی؟
نعثل گفت: آری، آنها دوازده نفرند که نخستین آنها لاویبنبرخیاست. او مدّتی از بنیاسرائیل غایب شده، سپس به میان قوم خود برگشت و دین خدا را پس از اندراس و از همگسیختگی از نو زنده کرد و با پادشاه ستمگری به نام «قرسطیا» جنگید و او را کشت.
حضرت فرمود: آنچه در میان بنیاسرائیل واقع شده در میان امت من نیز موبهمو واقع خواهد شد، دوازدهمین فرزند من غایب میشود بهطوری که دیده نمیشود! وقتی به طرف امّت بازگشت میکند از اسلام اسمی و از قرآن جز رسوم و آداب ظاهری نمانده باشد! در چنین شرایطی خدا به او اجازه خروج می دهد! و خدا اسلام را به وسیله او ظاهر کرده و تجدید مینماید. خوشا به حال کسانی که او را دوست داشته و از او پیروی کنند و بدا به حال کسانی که او را دشمن داشته و با او مخالفت نمایند! و خوشا به حال کسانی که به برنامههای هدایت و راهنمایی او متمسّک شوند.[۶]
۷. داستان غیبت ذوالقرنین
قرآن کریم در سوره کهف آیات ۸۳ ـ ۹۶ داستان مشروحی درباره ذوالقرنین دارد و صفات ممتازی را برای او بیان میکند، اما اینکه ذوالقرنین کیست بیان نشده است. از بسیاری از روایات اسلامی که از پیامبر و ائمه معصومین علیهمالسلام نقل شده میخوانیم: او پیامبر نبود، بلکه بنده صالحی بود.
جابربنعبدالله انصاری میگوید: از رسول خدا شنیدم میفرمود: همانا ذوالقرنین بنده صالح خدا بود و خداوند او را برای بندگانش حجت قرار داده بود، ذوالقرنین مردم را به طرف خدا دعوت کرده و آنها را به تقوا و پرهیزکاری امر میکرد، اما آن مردم ضربتی به سمت راست سرش زدند و او مدتها از نظر مردم غایب شد! غیبتی آن چنان طولانی که گفتند مرده یا هلاک شده و معلوم نیست در کدام وادی سرگردان است! اما ذوالقرنین پس از غیبت طولانی مجدداً به سوی قومش بازگشت، این بار نیز مورد حمله قرار گرفت و آنان دومین ضربه را به سمت چپ سرش زدند! سپس حضرت فرمود: آگاه باشید که در میان شما کسی است که همان روش و سنّت ذوالقرنین را دارد، خدای عزّوجل سبب و امکانات همه چیز را برای ذوالقرنین فراهم کرد و قدرتی در زمین به او داد که او شرق و غرب را درنوردید، اما به زودی سنّت و روش ذوالقرنین در قائم از اولاد من جاری خواهد شد و قائم شرق و غرب عالم را زیر فرمان حاکمیت خود میآورد. در اطراف جهان کوه، دشت و بیابانی نیست که ذوالقرنین در آن قدم ننهاده باشد، مگر اینکه مهدی در آن قدم خواهد گذاشت [و آن را زیر چتر حکومتش خواهد کشید،] همه گنجها و معادن زمین را خداوند برای قائم ظاهر میکند و او را به وسیله ترسی [که در دل دشمنانش میافکند] یاری خواهد کرد. قائم جهان را پر از عدل و داد میکند، همان طوری که از ظلم و جور پر شده است.[۷]
اینها نمونههایی چند از غیبت انبیا و اولیای الهی بود که به عنوان شاهد بیان شد.
نتیجه:
با توجه به مطالب گذشته معلوم شد که غیبت مختص به امام زمان نبوده است، بلکه طبق بیان آیات قرآن و روایات فراوان بعضی از انبیا و اولیای پیش از او ـ مانند حضرت موسی، صالح، خضر، یونس، عیسی و… ـ نیز غیبت داشتهاند.
معرفی منابع برای مطالعه بیشتر
• حکایت غیبت، صادق داوری دولتآبادی؛
• امامت و غیبت از دیدگاه علم کلام، ترجمه المقنع؛
• الغیبه، طوسی؛
• الغیبه، نعمانی؛
• مکیالالمکارم، محمدتقی اصفهانی.
پینوشتها
۱. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۱، ص۱۴۶.
۲٫کمال الدین ـ ترجمه پهلوان، ج۱، ص ۵۹۸ و ۵۹۷٫
۳٫ بقره: ۵۱.
۴٫ نساء: ۱۵۷.
۵٫ اثباتالهداه، شیخ حر عاملی، ج۵، ص۲۴۷.
۶٫ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۱، ص۲۱۵.
۷٫ همان، ج۳۶، ص۲۸۳.
۸٫ همان، ج۲، ص۳۲۲؛ کمالالدین، شیخ صدوق، ج۲، ص۳۹۴.