تاریخ، جغرافیا و جامعه‌شناسی

این همه بلایی که بر سر شیعیان وارد می‌شود چگونه توجیه می‌شود؟

با توجه به اینکه امام مهدی علیه‌السلام فرموده‌اند «اگر ما مراعات شما را نمی‌کردیم و یاد شما را از خاطر می‌بردیم، بلا بر شما نازل می‌شد»، پس این همه بلایی که بر سر شیعیان وارد می‌شود چگونه توجیه می‌شود؟با توجه به اینکه امام مهدی علیه‌السلام فرموده‌اند «اگر ما مراعات شما را نمی‌کردیم و یاد شما را از خاطر می‌بردیم، بلا بر شما نازل می‌شد»، پس این همه بلایی که بر سر شیعیان وارد می‌شود چگونه توجیه می‌شود؟

مخاطب این جملات شیخ مفید رحمه‌الله است.

در ابتدای نامه حضرت می‌خوانیم:

«نامه‌ای به برادر باایمان و دوست رشید، ابوعبدالله محمدبن نعمان ـ شیخ مفید ـ که خداوند عزت وی را از محل ودیعه نهادن عهدی که بر بندگان گرفته شده است، مستدام بدارد. اما بعد، سلام بر تو ای دوستی که در دین مخلص و در مورد ما به یقین مخصوص گشته‌ای، ما در مورد (نعمت وجود) تو، خداوند را سپاس گزاریم…».

آن گاه به شیعیان مؤمن می‌فرماید: «علم ما به اخبار شما احاطه دارد و هیچ‌چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست…» تا می‌رسد به جمله مورد پرسش که می‌نویسد:

«انا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم ولولا ذلک لنزل بکم البلاء و اصطلمکم الاعداء؛ از یاری رساندن به شما کوتاهی نکرده، فراموشتان نمی‌کنیم؛ و اگر چنین نبود ناگواری‌ها بر شما نازل و دشمنان شما را نابود می‌ساختند».[۱]

اگر دقت شود ذیل حدیث می‌گوید: بلایی که باعث نابودی شیعیان می‌شود، با لطف و عنایت آن حضرت برطرف می‌شود، نه اینکه در دنیا هیچ سختی و گرفتاری همچون جنگ، زندان، سیل، زلزله و… دامن‌گیر هیچ‌یک از افراد نمی‌شود؛ چرا که این سنت الهی است و بلاها باعث تربیت، تقویت و رشد انسان می‌شود؛ پس معنای حدیث این نیست که گرفتاری‌های شخصی و امتحانات پیش رو نیست.

علاوه بر این شیوه و سیره عملی امام عصر مانند سایر امامان است؛ یعنی در زمان آن بزرگواران نیز این طور نبود که مردم ستمدیده، فقیر و یا مریض فوری نزد امامان بیایند و حل مشکلات خود را از آنان بخواهند، بلکه اگر می‌آمدند، ایشان آنان را به تلاش و یا صبر در مقابل سختی‌ها تشویق می‌کردند. با این حال آن بزرگواران و به خصوص امام زمان در موارد فراوانی به نیازمندان کمک کرده و از آنها دست‌گیری نموده‌اند و یا نسبت به افراد مشتاق و شایسته، نظر لطف خود را بروز داده‌اند.

پی‌نوشت‌ها

۱. مستدرک‌الوسائل، ج۳، ص۲۲۵.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا